معراج پيامبر اسلام
معراج پيامبر اسلام
مسلمانان طبق آیات قرآن به سیر شبانه حضرت محمّد (ص) ، پیامبر اسلام ، از مسجد الحرام به مسجد الاقصی و عروج جسمانی او از مسجد الاقصی به آسمان اعتقاد دارند و این واقعه را معراج مینامند. همچنین در ادیان دیگر نیز وقایع مشابه (عروج به آسمان) گزارش شده است (مانند : اشعیا نبی در یهودیت ، پولس رسول در مسیحیت ، و کرتیر موبد و ارداویراف در زرتشتی).
حدیث معراج طباطبايی در تفسیر المیزان ، در مورد آیهی اوّل سورهی اسراء ، بر اساس سخنی از جعفر بن محمّد - به نقل از محمّد - چنین به تشریح معراج میپردازد :
جبرئیل و میکائیل و اسرافیل به منظور سفر حضرت محمّد به آسمان ، مرکبی موسوم به بُراق را برای او آوردند؛ یکی مهار اسب را گرفت ، دیگری رکابش را و سوّمی جامهی پيامبر را در هنگام سوار شدن مرتب کرد. در این موقع براق بنای چموشی گذاشت ، که جبرئیل او را لطمهای زد و گفت : «آرام باش اى بُراق! قبل از این هیچ پیامبرى سوار تو نشده ، و بعد از این هم کسى همانند پيامبر اسلام ، سوارت نخواهد شد.»
و سپس با براق معراج آغاز شد.
- منادی از چپ و راست و ندای زنی با دستانی برهنه :
سپس منادی از چپ و منادی از راست و زنی با دست و ساعد برهنه ، حضرت محمّد را به خود میخوانند ، ولی وی به هیچ یک توجه نمیکند.
- توقّف و نماز در طور سینا ، بیتاللّحم و سپس بیتالمقدّس :
سپس حضرت محمّد در طور سینا محل سخن گفتن خدا با حضرت موسی (ع) و بیتاللّحم محل تولّد حضرت عیسی (ع) توقّف کرده و نماز میخواند ، و سپس به بیتالمقدّس میرود. در بيتالمقدّس به ابراهیم خلیل و موسی (ع) و عیسی (ع) ، در میان عدّهای زیاد از انبیاء برخورد میکند که همگی مهیّای نماز بودند؛ جبرئیل بازوی حضرت محمّد را گرفته و جلو میبرد ، تا بر آنان امامت کرده و نماز جماعت بخوانند.
- پیشنهاد آب و شراب و شیر به پيامبر و تأویل آنها :
جبرئیل پیش حضرت محمّد میرود و سه ظرفِ آب ، شراب و شیر به وی تعارف میکند و حضرت محمّد شیر را انتخاب میکند. جبرئیل میگوید : هدایت شدی و اُمّتت نیز هدایت شد. حضرت محمّد میشنود که يكی میگويد : اگر آب را انتخاب میکرد غرق میشد و اُمّتش نیز غرق میشد و اگر شراب را انتخاب میکرد ، هم خودش و هم امتش گمراه میشدند. سپس جبرئیل میگوید : اگر به منادی سمت راست پاسخ میدادی ، امتت بعد از تو به یهودیگری میگرائیدند و اگر به منادی سمت چپ پاسخ میدادی ، امتت پس از تو مسیحی میشدند و اگر به آن زن - كه دستانش برهنه بود و نشانهی دنيا بود - پاسخ میدادی ، امتت دنیا را بر آخرت ترجیح میدادند.
- صعود به آسمان دنیا (آسمان اوّل) :
سپس حضرت محمّد با جبرئیل بالا رفته و به آسمان دنیا صعود میکنند. در آنجا فرشتهای به نام اسماعیل را - که مسئول دفع شیاطین با شهاب است - ملاقات میکنند. و پس از آن كه جبرئيل ، حضرت محمّد را به او معرفی میكند ، فرشته اجازه صعود را صادر كرده و در را باز میکند. حضرت محمّد به او سلام كرده و او نیز به حضرت محمّد سلام میکند و برای یکدیگر استغفار میکنند.
- آسمان دوم :
حضرت محمّد پس از ورود به آسمان دوّم ، همه فرشتگان را خوش و خندان مییابد ، جز یک فرشتهی بسیار بزرگ را که دائم غضبناک بود؛ حضرت جبرئیـــل اين فرشتــه را خازن و مالک جهنّـــم معرفی میکند. حضرت محمّد درخواست میکند که آتش دوزخ را به وی نشان دهند. مالک جهنّم پرده از آتش بر میگیرد و زبانـــهای از آتش به آسمــــان میرود که حضـرت محمّد گمان میکند او را در بر خواهد گرفت ، و سپس پرده را برمیگرداند. سپس مردی گندمگون و فربه را میبیند و متوجّه میشود كه وی حضرت آدم (ابوالبشر) است؛ حضرت محمّد به آدم سلام میکند و آدم هم به وی سلام میکند و برای یکدیگر استغفار میکنند و آدم او را تهنیت گفته به پیش میروند. سپس ملکالموت ، عزرائیل ، را میبینند. عزرائیل ، حضرت محمّد را مژده میدهد که تمامی خیرات را میبینم ، که در امتّ تو جمع شده است. سپس فرشتگانی را میبیند که هر یک دعایی میکنند؛ از جمله فرشتهای که دعا میکند : «بار الها! اى خدایى که میان آتش و آب را سازگارى دادى! میان دلهاى بندگان با ایمانت ، الفت قرار ده! » یا دیگری که دعا میکند : «پروردگارا! به هر کسى که انفاق مىکند ، خلف و جایگزینى عطا کن و به هر کسى که از انفاق دریغ مىورزد ، تلف و کمبودى ده!». سپس به برخی از اهل جهنّم - شامل حرام خواران و سخنچینان و مسخرهکنندگان ، آنان که نماز را سبک میشمارند ، کسانى که اموال یتیمان را به ظلم میخوردند ، ربا خواران و آل فرعون و زنان بدکاره - برخورد میکنند و سپس فرشتگانی با اندامهای عجیب و غیر متعارف را ، که همه تسبیح خدا میکنند ، میبینند. سپس به آسمان دوّم صعود میکنند و حضرت عیسی و یحیی را - که جبرئیل آنها را دو پسر خالههای وی معرفی میکند - ملاقات کرده و به یکدیگر سلام داده و برای یکدیگر استغفار میکنند.
- آسمان سوّم :
در آسمان سوّم مرد بسیار زیبایی را میبیند ، که جبرئیل او را حضرت یوسف معرفی میکند. آنها به یکدیگر سلام کرده و برای یکدیگر استغفار میکنند؛ حضرت یوسف مثل همه انبیاء دیگر میگوید : «مرحبا به پیغمبر صالح و برادر صالح و مبعوث در زمان صالح.»
- آسمان چهارم :
در آسمان چهارم حضرت ادریس - که خدا او را به مقام رفیع مرتبت داده است - میبیند و با او مثل دیگران تهنیت میگوید.
- آسمان پنجم :
در آسمان پنجم مردی سالخورده و بزرگ چشم را میبیند ، که هرگز پیرمردی به آن عظمت ندیده است. نزد آن پيرمرد جمع کثیری از امتش بودند ، که حضرت محمّد از کثرت آنها تعجب میکند. جبرئیل او را هارون پسر عمران - پیغمبری که امتش دوستش میداشتند - معرفی میکند.
- آسمان ششم :
در آسما ن ششم مردی بلند بالا و گندمگون میبیند که موی بدنش زیاد بود. شنید که میگوید : «بنى اسرائیل گمان کردند که من محترمترین فرزندان آدم نزد پروردگار هستم و حال آنکه این مرد گرامىتر از من است». جبرئیل او را حضرت موسى بن عمران معرفی میکند. حضرت محمّد با وی مثل دیگران احوالپرسی میگوید.
- آسمان هفتم :
در آسمان هفتم مردی را میبيند که سر و ریشش جو گندمی است و بر کرسی نشسته. از جبرئیل میپرسد : این کیست که تا آسمـــان هفتم بالا آمده و کنار بیـتالمعمـــور - در جوار پروردگار عالم - مقام گرفته است؟ جبرئيل جواب میدهد : ای محمّد! این پدر تو ابراهیم است ، و اینجا محل تو و منزل پرهیزکاران امت تو میباشد؛ و سپس آیهی ۶۸ آل عمران را تلاوت میکند و حضرت ابراهیم ، و حضرت محمّد و امتش را به خیر و نيكی بشارت میدهد. سپس بهشت را به حضرت محمّد نشان میدهد. بعد جبرئیل می ایستد و حضرت محمّد پس از گذر از تاریکی و روشنایی ، در پردهای با خدا قرار میگیرد.
بازگشت از معراج
حضرت محمّد در مراجعت از معراج ، در بیتالمقدّس فرود آمد و راه مکّه را پی گرفت. او در میان راه به کاروان بازرگانی قریش برخورد و در حالی که آنان شتری را گم کرده بودند و به دنیال آن میگشتند ، از ظرف آبی که آنجا بود مقداری آب خورد و باقی آن را بر روی زمین ریخت. بنا به روایتی سرپوشی به روی آن گذاشت. وی تا پیش از طلوع خورشید در خانهٔ «ام هانی» فرود آمد و برای نخستین بار ، راز خود را به نزد او باز گفت. در روز همان شب ، حضرت محمّد در مجامع و محافل قریش پرده از راز خود برداشت. داستان معراج که در میان قریش امری محال بود ، در تمام مراکز دهن به دهن گشت و موجبات نگرانی سران قریش را پیش آورد. قریش نیز چون همیشه به تکذیب او پرداخته و در تأیید این ادعا گفتند : «کسانی در مکّه هستند که بیتالمقدّس را دیدهاند؛ اگر راست میگویی ویژگیهای ساختمان بیتالمقدّس را تشریح کن.» بر پایهٔ روایات ، حضرت محمّد نیز به تشریح خصوصیّات ساختمان بیتالمقدّس پرداخت و حتّی حوادثی را که در میان مکّه و بیتالمقدّس بر او گذشته بود ، بازگو کرد و گفت : «در میان راه به کاروان فلان قبیله برخورد نمودم كه شتری از آنها گم شده بود و در میان اثاثیهٔ آنها ظرفی پر از آب بود و من از آن نوشیدم و سپس آن را پوشانیدم و در نقطهای به گروهی برخوردم که شتری از آنها رمیده و دست آن شکسته بود.» قریش گفتند : از کاروان قریش خبر ده. حضرت محمّد گفت : آنها را در تنعیم (ابتدای حرم) دیدم و شتر خاکستری رنگی در پیشاپیش آنها حرکت میکرد ، كه کجاوهای روی آن گذارده بودند و اکنون وارد شهر مکّه میشوند. قریش که از صدق خبر او نگران و سخت عصبانی شده بودند ، گفتند : اکنون صدق و کذب گفتار تو بر ما روشن میشود. چیزی نگذشت که طلائع کاروان وارد شهر شد و ابوسفیان و مسافران جزئیات گزارشهای حضرت محمّد را تصدیق کردند.
منابع :
۱- منابع فرهنگ معین (معنی کلمه معراج)
۲- کتاب نزدیکتر بیا احمد (نوشته : جعفر سبحانی)
۳- تفسیر المیزان ، جلد ۱۳ (تفسير سوره اسراء - آيه ۱)
۴- فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام (نوشته : جعفر سبحانی)
گردآورنده : بهترينها برای بهترينها (http://hiwa66.blogfa.com)